| دسته بندي | ادبيات |
| بازديد ها | 1 |
| فرمت فايل | doc |
| حجم فايل | 58 كيلو بايت |
| تعداد صفحات فايل | 40 |


بسم الله الرحمن الرحيم
| دسته بندي | ادبيات |
| بازديد ها | 1 |
| فرمت فايل | doc |
| حجم فايل | 58 كيلو بايت |
| تعداد صفحات فايل | 40 |


بسم الله الرحمن الرحيم
| دسته بندي | ادبيات |
| بازديد ها | 4 |
| فرمت فايل | doc |
| حجم فايل | 25 كيلو بايت |
| تعداد صفحات فايل | 32 |


رودكي، ابوعبدالله جعفر فرزند محمد فرزند حكيم فرزند عبدالرحمان فرزند آدم.از كودكي و چگونگي تحصيل او آگاهي چنداني به دست نيست. در 8 سالگي قرآن آموخت و آن را از بر كرد و از همان هنگام به شاعري پرداخت.
برخي مي گويند در مدرسه هاي سمرقند درس خوانده است. آنچه آشكار است، وي شاعري دانش آموخته بود و چيرگي او بر واژگان فارسي چندان است كه هر فرهنگ نامه اي از شعر او گواه مي آورد. رودكي از روزگار جواني آوازي خوش داشت، در موسيقي و نوازندگي چيره دست و پر آوازه بود. وي نزد ابوالعنك بختياري موسيقي آموخت و همواره مورد ستايش او بود، آن چنان كه استاد در روزگار كهنسالي چنگ خود را به رودكي چنگ نواز بخشيد. رودكي در همان دوره شعر نيز مي سرود. شعر و موسيقي در سده هاي چهارم و پنجم همچون روزگار پيش از اسلام به هم پيوسته بودند و شعر به همراه موسيقي خوانده مي شد. شاعران بزرگ آناني بودند كه موسيقي نيز مي دانستند. از همروزگاران رودكي مانند منجيك ترمذي (نيمه دوم سده چهارم) و يا پس از او مانند فرخي (429 ق) استاد موسيقي زمانه خويش بودند. شاعران، معمولاً قصيده هايشان را با ساز و در يكي از پرده هاي موسيقي مي خواندند. هركس كه صدايي خوش نداشت يا موسيقي نمي دانست، از راوي مي خواست تا شعرش را در حضور ممدوح بخواند. رودكي، شعرش را با ساز مي خواند و در آن روزگار به خنياگري برجسته آوازه داشت.
رفته رفته آوازه رودكي به دربار سامانيان رسيد و نصربن احمد ساماني (301 ـ 331 ق) او را به دربار خواند. برخي بر اين گمانند كه او پيش از نصربن احمد به دربار سامانيان رفته بود، در آنجا برآمد و بزرگترين شاعر دربار ساماني شد. در آن روزگار در محيط ادبي، علمي، اقتصادي و اجتماعي فرارود، آن چنان تحولي شگرف روي داده بود كه دانش پژوهان، آن دوره را دوران نوزايي (رسانس) ايراني مي نامند. دربار ساماني با نام نژاد ايراني و از خاندان ساسانيان، به تحكيم موقعيت سياسي خود پرداختند. جوش و خروش ملي آغاز شده در آن ديار به گسترش و پيشرفت زبان و فرهنگ ايراني انجاميد. سمرقند و بخارا كه در كشاورزي، داد و ستد و صنعت رونق يافته بودند، از مراكز مهم آن روزگار بودند. صنعت كاغذ سازي سمرقند آوازه اي جهاني يافت و فراواني برنج، گندم و برخي فرآورده هاي كشاورزي زبانزد بود.
| دسته بندي | ادبيات |
| بازديد ها | 4 |
| فرمت فايل | doc |
| حجم فايل | 62 كيلو بايت |
| تعداد صفحات فايل | 56 |


مختصري از زندگي نامه ي مولانا:
جلال الدين محمد بلـخي محمد بن حسين الخطيبي البكري درششم ربيـع الاول سـال604 هجـري دربلخ متولد شد. وي از بزرگترين شعـراي مشرق زمين است. پـدرش محمد بن حسين الخطيبي البكري ملقب به بهاء الدين ازبـزرگان مشايخ عصرخـود بـود وبه عـلت شهرت ومعـرفتي كه داشت مـورد حسـد سلطان محمد خوارزمشاه گرديد. ناچار فرار را برقرار ترجيح داد وبا پسرش جلاي وطن نمود وازطريق نيشابور ابتدا به زيارت شخ عطارنايل آمد وسپس از راه بغـداد به زيـارت مكه مشرف شدنـد وازآنجا به شهر ملطيه رفتند. ازآنجا به ولا رنده رفته ومدت هفت سال درآن شهر ماندند ودرآنجا بود كه جلال الدين تحت ارشاد پدرش قرارگرفت ودردانش ودين به مقاماتي رسيد. دراين زمان سلطان علاء الدين كيقباد از سلجوقيان روم از آنان دعوتي كرد وآنان بنا برايـن دعـوت به شهر قـونيه كه مقرحكومت سلطان بــود، عزيمت كردند. درشهرقـونيه بهاء الدين پـدر جلال الدين درتـاريخ هيجدهم ربيع الثاني سال 628 هجري دار فـاني را وداع گفت. جلال الدين تحصيلات مقدماتي را نـزد پـدر به پايان رسانيد وپس ازفـوت وي در خـدمت يكي از شاگردان پدرش، برهان الدين ترمذي كه درسال 629 هجري به قونيه آمده بود، تحصيل علم عرفان مي نمود وپس ازآن تحت ارشاد عارفي به نام شمس الدين تبريزي درآمد.
شمس الدين تبريزي با نبوغ معجزه آساي خود چنان تأثيري در روان وذوق جلا ل الدين نمود كه وي مـريـد شمس گشت وبه احـترام ويـاد مرادش بر تمام غـزليات خـود به جـاي نام خويشتن نـام شمس تبـريـزي را ذكـر نمود. مـولانـا جلا ل الدين پس از فـوت شمس سفـري به دمشق كـرد وپس از مراجعت مجددأ به ارشاد مردم پرداخت.
| دسته بندي | ادبيات |
| بازديد ها | 3 |
| فرمت فايل | doc |
| حجم فايل | 21 كيلو بايت |
| تعداد صفحات فايل | 35 |


بخش اول
| دسته بندي | ادبيات |
| بازديد ها | 1 |
| فرمت فايل | doc |
| حجم فايل | 91 كيلو بايت |
| تعداد صفحات فايل | 17 |


سهراب سپهري
به سراغ من اگر مي آئيد
نرم و آهسته بيائيد
مبادا كه ترك بردارد چيني نازك تنهايي من
| دسته بندي | ادبيات |
| بازديد ها | 3 |
| فرمت فايل | doc |
| حجم فايل | 12 كيلو بايت |
| تعداد صفحات فايل | 22 |


شرح سه غزل از
حافظ
| دسته بندي | ادبيات |
| بازديد ها | 3 |
| فرمت فايل | doc |
| حجم فايل | 30 كيلو بايت |
| تعداد صفحات فايل | 41 |


شمس تبريزي
شمس الدين محمد بن ملكداد تبريزي در شهر تبريز بدنيا آمد و از همان دوران كودكي ناآرام بود و رفتاري داشت كه موجب اضطراب پدر مي شد و او در جواب پدر مي گفت: ما از دو جنسيم و مثال آورد كه تخم مرغابي را چون در زير مرغ خانگي بگذارند جوجه ها بزرگ و بزرگتر شده به حكم طبيعت به آب مي زنند و مادر كه شنا نمي داند در كنار جوي مانده از غرق شدن جوجگان خود به هراس مي افتد و متوحش مي شود ، نه مي تواند مانند جوجه ها در آب رود ، نه دلش آرام ميگيرد كه آنها را در آب بيند ، حال من و تو بر اين منوال است: «تو با من چناني كه خايه بط را زير مرغ خانگي نهادند ، پرورد و بط بچگان گلان ترك شدند ، با مادر به لب جو آمدند ، در آب در آمدند.
مادرشان مرغ خانگي است. لب جو مي رود ، امكان در آمدن در آب ني. اكنون اي پدر! من دريا ميبينم مركب من شده است و وطن و حال من اينست. اگر تو از مني يا من از توام درآ در اين دريا و اگرنه برو برمرغان خانگي.[1]»
اين سخنان را شمس خود گفته است و در راه شناختن وي موثر و مفيد پيدا است كه از زمان كودكي ، با ديگر كودكان تفاوتهايي داشته است.
پدرش مردي پاكدل و با ايمان بوده و همينكه سخني بر زبان ميرانده است به گريستن مي پرداخته و قطرات اشك بر رخسار و محاسن او روان مي گشته است. اما از داشتن شور و عشقي كه شمس خواهان و جوياي آن مي بوده بهره اي نداشته است. از او اين سان ياد مي كند: «نيك مردي بود و كرمي داشت. دو سخن گفتي ، آبش از محاسن فرو آمدي ، الا عاشق نبود. مرد نيكو كار ديگر است و عاشق ، ديگر[2]»


استاد سيد محمد حسين بهجت تبريزي (شهريار) در سال ۱۲۸۵ هجري شمس در سال ۱۲۸۵ هجري شمسي در روستاي خشكاب در بخش قره چمن آذربايجان متولد شد. پدرش حاجي مير آقا خشكنابي و از وكلاي مبرز و مردي فاضل و خوش محاوره و از خوش نويسان دوره خود و با اينان و كريم الطبع بود.
او در اوايل شاعري بهجت تخلص ميكرد و بعداْ دوباره با فال حافظ تخلص خواست كه دوبيت شاهد از ديوان آمد و خواجه تخلص او را شهريار تعيين كرد. او تحصيلات خود را در مدرسه متحده و فيوضات و متوسطه تبريز و دارالفنون تهران گذراند و تا كلاس آخر مدرسه طب تحصيل كرد و به مدارج بالايي دست يافت ولي در سالها آخر تحصيل اين رشته دست تقدير او را به دام عشقي نافرجام گرفتار ساخت و اين ناكامي موهبتي بود الهي؛ كه در آتش درون وسوز و التهاب شاعر را شعله ور ساخت و تحولات دروني او را به اوج معنوي ويژه اي كشانيد
| دسته بندي | ادبيات |
| بازديد ها | 3 |
| فرمت فايل | doc |
| حجم فايل | 136 كيلو بايت |
| تعداد صفحات فايل | 13 |


| دسته بندي | ادبيات |
| بازديد ها | 4 |
| فرمت فايل | doc |
| حجم فايل | 14 كيلو بايت |
| تعداد صفحات فايل | 12 |


مقدمه
همانطور كه در ميان انسانها، برگزيدگان و دانشمندان از ديگران والاترند و سرمشق افراد ديگر واقع مي شوند در ميان كتب و آثار نويسندگان و گويندگان نيز بعضي كتابها، سر لوحه ي كتب ارزشمند قرار مي گيرند. آثاري چون ايليا و اديسه، هومر، مهابارات، شاهنامه فردوسي، آثار ويكتور هوگو، آثار شكسپير، آثار خيام و مولوي و سعدي و حافظ، نوشته هاي تولستوي و ديگر نويسندگان و شاعران بزرگ جهان، آثار جاوداني است كه منبع ديگر اهل فضل قرار گرفته است.
كليله و دمنه از اينگونه كتابهاست كه مي توان بدان «كتاب مادر» گفت. كليله و دمنه پيشرو كتب بيشماري در جهان و علي الخصوص در ايران است كه دهها كتاب در ترجمه يا اقتباس يا تقليد از آن نوشته شده است و چاپهاي متعدد و حواشي گوناگون كه بر اين كتاب نوشته شده است با توجه به پر محتوايي آن هنوز دوستداران اين كتاب را قانع نساخته است و اميد است محققان، پژوهشهاي تازه اي افزون بر آنچه دانشمندان، پيش از اين ارائه داشته اند به انجام رسانند. در ميان چاپهايي كه از كتب مشهور فارسي به عمل آمده بعضي چاپها از اهميت بيشتري برخوردار است كه محققان جوان براي تحقيق يا نوشتن شرح از اين چاپها استفاده مي كنند.